امیرالمومنین*ع* - عید غدیر

مسعود مهربان مسعود مهربان مسعود مهربان · 1404/3/23 18:35 · خواندن 2 دقیقه

بنام خدا

-؛-----

موضوع: عید غدیرخم

شاعر: سائل اصفهانی

-؛-----

در غدیرخم نبی اعجاز کرد

بار دیگر با علی آغاز کرد

با علی شرح ولایت را نوشت

قلبها را با علی از نو سرشت

قلب ودلها باغ حیدر کاریَست

شیعه گی در تاروپودش جاریَست

شیعه گی یعنی امام من علیست

جان من قربان داماد نبیست

قلب من لبریز عطر یاس شد

بوی زهرا یا علی احساس شد

دارم ای شیر خدا من زمزمه

فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

شرح بلبل باید از گل گوش کرد

شهد گل را باید از گل نوش کرد

گر چه حیدر مستتر در نام هوست

بی گل زهرا بدون عطر و بوست

فاطمه حکم امیری امیر

مُهر تاییدیِ حیدر در غدیر

مرتضی با فاطمه آغاز شد

در غدیرخم ولایت ساز شد

از غدیرخم کلامی کافیَست

در ولایت روح زهرا جاریَست

بس علی فرهادیه صدیقه بود

حق شریعت با علی کامل نمود

مرتضی عمری به گل الفت گرفت

تا ولایت در ید قدرت گرفت

خدمت زهرا علی بسیار کرد

تا غدیرخم پر از اسرار کرد

بس که حیدر ذکر زهرا گفته است

حق به خم یک یاعلی فرموده است

فاطمه بس از علی خشنود بود

در ید حیدر ولایت گُل نمود

پس غدیرخم تشکر از علیست

کار آن بر عهده ی دوش نبیست

حق سپاسش را چنین اعلام کرد

مرتضی را خاتم اسلام کرد

روز مبعث گوئیا تکرار شد

مرتضی هم قافله سالار شد

مصطفی جبریل و حیدر مصطفاست

این غدیرخم همان غار حراست

اقراَش هم از وصایای نبیست

هر که را مولا منم مولا علیست

از وفای عهد احمد با علی

در غدیرخم ولایت شد جلی

بار دیگر لات و عُزائی شکست

دل به عشق مرتضی احرام بست

کعبه دیگر از رمق افتاده است

چون ولایت در علی گل داده است

خشت کعبه باجهاز اشتر است

جام دل از مستیِ حیدر پُر است

حج اصلی در غدیرخم به پاست

زمزم و رکن و مقامش مرتضاست

اولین حاجی این حج مصطفاست

بر تنش احرامی از نور خداست

می رسد آواز لبیکی جلی

لا شریک لک لبیک، علی

طوف اول مصطفی اعجاز کرد

طوف دوم تا علی پرواز کرد

طوف سوم دست حیدر را گرفت

طوف چارم دست او بالا گرفت

طوف پنجم مصطفی لبها گشود

طوف شیشم ذکر حیدر می نمود

طوف هفتم عالمی بیمار شد

شیر حق، حیدر ولایت دار شد

در صفای مرتضی مروه نبیست

سعیِ بین این دو ذکر یاعلیست

در غدیرخم منای دیگریست

مشعری از عشق و از دلداگیست

آخرین اعمال حج قربانیَست

در غدیرخم دلی گلکاریَست

گریه کن ای دل پیمبر ناله‌ کرد

در غدیرخم علی هم گریه کرد

گریه کرد و از غمی آتش گرفت

غصه ها نای دل و قلبش گرفت

سینه اش از غصه ای لبریز شد

دیده ها دریای طوفان خیز شد

یاعلی جان گریه کن فریاد زن

داد غم از ظلم و از بیداد زن

گریه کن بر داغ فرزندت حسین

گریه کن بر مرگ دلبندت حسین

گریه کن بر درد احساس عطش

گریه کن بر وقت حساس عطش

گریه کن بر آن لبان غرق خون

گریه کن بر چهره ی آلاله گون

گریه کن بر آن گلوی چاک چاک

گریه کن بر جسم افتاده به خاک

گریه کن بر پیکر صد پاره اش

بر سر خونین روی نیزه اش

گریه کن تا ما بسوزیم از غمت

ناله زن تا ما بسوزیم از تبت

ما همه موران خرگاه توئیم

منتظر در پشت درگاه توئیم

ما به امید تو مستِ جام عشق

ما به صید افتادگان دام عشق

جان فدای تار مویت یا علی

جمله عالم قطره و دریا علی

ما همه نوکر، تو ارباب و امیر

مدح تو با فاطمه امکان پذیر

فاطمه ممنونم از امداد تو

مدح حیدر با کمک از یاد تو

-؛-----

التماس دعا